ویکینبشته
fawikisource
https://fa.wikisource.org/wiki/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87%D9%94_%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C
MediaWiki 1.39.0-wmf.23
first-letter
مدیا
ویژه
بحث
کاربر
بحث کاربر
ویکینبشته
بحث ویکینبشته
پرونده
بحث پرونده
مدیاویکی
بحث مدیاویکی
الگو
بحث الگو
راهنما
بحث راهنما
رده
بحث رده
درگاه
بحث درگاه
پدیدآورنده
بحث پدیدآورنده
برگه
گفتگوی برگه
فهرست
گفتگوی فهرست
TimedText
TimedText talk
پودمان
بحث پودمان
ابزار
بحث ابزار
توضیحات ابزار
بحث توضیحات ابزار
برگه:TazkereMorour.pdf/۲
104
53130
190420
134654
2022-08-10T14:07:25Z
Shayan khalesi
24402
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Yoosef Pooranvary" /></noinclude>{{و|بسم الله الرحمن الرحیم}}
چون برای دولت لازم است که رعایا و تبعهٔ خود را که بعنوان تجارت و زیارت و سیاحت
و مقاصد مهمّه بممالک دول همجوار و همعهد مسافرت مینمایند سرپرستی و حمایت نماید و آنها که
باقتضای شرایط عهدنامهجات منعقده از حقوق مقرره بتوسط سفرا و مامورین خود بهرهیاب شوند
و برای نظم داخله از حالت مسافرین خود عموماً استحضار حاصل کرده و اهل کسب و تجارت
و صاحبان منظورات مفیده را از اشرار و بیهوده کردان و فراریان تمیز داده در جمیع منافع
و دفع مفاسدی که از مسافرت حاصل میتواند شد اهتمامات لازمه را بعمل آورده و همچنین از واردین
ممالک خارجه و دول دوست همجوار استحضار کافی بهمرسانیده نسبت بهر یک امتیازات و حقوق
مندرجهٔ در عهدنامجات دوستی و تجارتی را مرعی و ملحوظ دارد و ملک و رعیت خود را
از معائب خودسری و مطلقالعنانی مصون و محروس نماید {{روخط|لهذا}} برای استحکام و انضباط
عمل تذکره وارد و صادر ممالک محروسه که از قدیم مقرر و معمول است قواعد مقرره را
در ضمن فصل آتیه بدرستی برقرار میکند
{{روخط|فصل اوّل}} {{فاصله}} باید از تاریخ اعلام این قواعد کل مامورین داخله و خارجه این دولت علیه
اجرای احکام و فقرات مقرره را بر عهدهٔ خود واجب شمرده در صورت تخلف خود را مورد تنبیهات
آتیه میسازند
{{روخط|فصل دویم}} {{فاصله}} عموم مسافرین دولت علیّه از احکام و قواعد اعلامیّه قبل از وقت استحضار
حاصل کرده رفتار خود را کلیةً مطابق احکام مزبور داشته خود را در معرض تنبیهات مقرر
در نیاورند والّا مامورین دولت در هر جا مجبور از اجرای قواعدی که بر عهدهٔ ایشان است خواهند بود
{{روخط|فصل سیم}} {{فاصله}} دولت علیّه برقراری تذکره را در حق اشخاصی که در داخلهٔ مملکت مسافرت
و از شهری بشهری و از ولایتی بولایتی آمد و شد مینمایند لازم نمیداند {{روخط|ولی}} در سرحدات برای وارد و صادر
مملکت واجب و ناکزیر مینماید
{{روخط|فصل دویم}} {{فاصله}} جاهائی که محل دادن و امضای تذکرههای مترددین است از اینقرارست
(دارالخلافه طهران) و دارالسلطنه تبریز) معبر جلفا) شاه تختی) خداآفرین آستارا
سیاهرود) بندر انزلی) مشهدسر) جز [بندر گز]) خوی) ارومیّه) ساوجبلاغ کردستان<noinclude></noinclude>
ktwusslvcvcb8pn7rnrawtibc63k27y
برگه:ایران شاه، تاریخچهٔ مهاجرت زرتشتیان به هندوستان.pdf/۱۰۲
104
60811
190385
189607
2022-08-10T12:06:08Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude><noinclude><references/></noinclude>
fpx384fthkbcocmn9qd61suv90txnuz
برگه:ایران شاه، تاریخچهٔ مهاجرت زرتشتیان به هندوستان.pdf/۴۶
104
61149
190383
2022-08-10T12:02:04Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>ه دستور دارا[ب] (موبدان موبد) معروف بشمس العلما پسر
دستور پشوتن سنجانا*
* علامت ستاره براي اين است که در آخر کتاب در تحت نمره
عکس بشرح مفصل تر رجوع شود
SHAMS-UL-ULMA DASTUR DARAB DASTUR PESHOTAN
SANJANA, B.A.<noinclude><references/></noinclude>
ionr9rkt8jglru8oovzf63to2aj1w8k
برگه:ایران شاه، تاریخچهٔ مهاجرت زرتشتیان به هندوستان.pdf/۶
104
61150
190384
2022-08-10T12:04:57Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>بدوست دانشمند عزیزم آقای دينشاه
جي جي باهائی ايراني نياز گردید<noinclude><references/></noinclude>
szzosowamwniirggcbfqa0vog2s89ik
برگه:ایران شاه، تاریخچهٔ مهاجرت زرتشتیان به هندوستان.pdf/۱۰۱
104
61151
190386
2022-08-10T12:09:07Z
Shayan khalesi
24402
برچسب حق تکثیر
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="1" user="Shayan khalesi" /></noinclude>۳
در تمام هندوستان معروف بود به پادشاه بی تاج انگلیسها
او را شیر میخواندند در سال ۱۹۱۵ میلادی وفات یافت
(٥٥) شرح پناه بردن پارسیان بکوه بهاروات در جزو تاریخچه
مهاجرت بیان شد
کوه مذ کور ۱۷۹۰ دی بلنداشت در فرسخ و نهم سطح آن میباشد
در سال ۱۹۲۰ آقای كیخسرو فیتر و منوچهرمانی با همراهی
بیست و شش نفراز پارسیان جوان و ورزیده برای كشف محل
آتش مقدس ایرانشاه بكره مذ کور شتافتند پس از پا نزده روز
کرشش و کار فاریکه در قلم کره آرامگاه آتش مقدس بود و
درختهای کهن سال راه آن را مسدود نموده بود پیدا گردید
از اثر آن شادمانی نموده مربد ان مراسم دینی بجای آوردند
این دسته جوانان ورزید و امیدوارند که روزی در ایران
در غار شاپور بنزد یکی كازرون كشفیات تاریخی نمایند
راز این را ه بوطی قدیم خود خدمات شایان کنند<noinclude><references/></noinclude>
mj2325gtnouu5vkvcxusnstohm1yq91
برگه:ایران شاه، تاریخچهٔ مهاجرت زرتشتیان به هندوستان.pdf/۱۰۳
104
61152
190387
2022-08-10T12:09:20Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانینشده */ صفحهای تازه حاوی «جاندا دستور نريوسنگ اواسط قرن یازدهم ميلادي) د صقور خوش مسنا ( دستور سنجان) دستور خجستا و مدور بهمن یار مربد خور شید 1 مربد بهمن یار T ما هيا ر خیرا دستور بزرگ بمبلي داراب پشر ان سنجانا (دستور د ستر را شدین دستور جاندا دستور هوم (دستور نوساری درا و...» ایجاد کرد
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="1" user="Shayan khalesi" /></noinclude>جاندا
دستور نريوسنگ اواسط قرن یازدهم ميلادي)
د صقور خوش مسنا (
دستور سنجان)
دستور خجستا
و مدور بهمن یار
مربد خور شید
1
مربد بهمن یار
T
ما هيا ر
خیرا دستور بزرگ بمبلي داراب پشر ان سنجانا
(دستور
د ستر را شدین
دستور جاندا
دستور هوم (دستور نوساری درا واسط
قرن سیزدهم ميلادي)
دستور فريد ون (
دستور نرساري)
مرید شا مر
اوشتا زیرا
مرید پشرتن
48 )
..
(
(
د ستور شا پور
۳ دستوران ا سا ( لولده ۱۷۳
فوت ۱۸۰۵ میلادی)
(سورت تراد ۱۷۹۸
ا
ارشتا شا جهان مرید ما نی
و
ار شما ها شي
مرید نوروز مربد داراب
فرت ۱۸۳۲ میلادی )
اوشنا برزو دستور بهرام (در شهر سورت)
د ستور مربہ ما نگ تور رستم (سورت تولد ۱۷۲۰
فوت ۱۷۹۱ میلا د ي)
<
ا و شتا سهراب
L
دستور تهمورث و متوربهرام مربد سهراب
مربد شا پور
1
دستور نوروز دستور داراب
بمبلی تولد ۱۷۴۹
(مورت)
فرت ۱۸۴۲ميل دي)
( تولد ۱۷۸۴
ذرت ۱۸۵۷)
د ستورا يدل
مربد نوروزجي دستور پشوتن د ستور بهرام
(تولد ۱۸۳۰ ) د صفور پشوان د ستوره ارا ب پشرنن
چون رتبه موبدی و پیشوا کی در میان زرتشتیان مانند قدیم ارثی است بیشتر از پیشرا يان كنوني مزدیسنان دا راي چنين شجرة مستند این یک
فقره از برای نمونه درج شد و ضمنا از نیر ارسنک و دستور خوش مست و پسرش خجسته که در جزر تاریخ از آنان اسم بردیم
ن ميه بدم<noinclude><references/></noinclude>
1eo4x5lsnmxw9tin4a6y6gkf4gureqi
برگه:ایران شاه، تاریخچهٔ مهاجرت زرتشتیان به هندوستان.pdf/۱۰۰
104
61153
190388
2022-08-10T12:11:08Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانینشده */ صفحهای تازه حاوی «(۳۴) در کارخان جمشید پور آهن و پولاد ساخته میشود از براي كارگران مريضنا نه و سينما توگراف وتیا تر و زورخانه دارد دکان و بازار شهر نیز از بناهاي جمشيد تا تا میدا شد که در چهارده سال پیش از این ساخته شده در موقع جنگ الات ناریه ساخت تقریبا زار و صد و...» ایجاد کرد
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="1" user="Shayan khalesi" /></noinclude>(۳۴) در کارخان جمشید پور آهن و پولاد ساخته میشود از
براي كارگران مريضنا نه و سينما توگراف وتیا تر و زورخانه
دارد دکان و بازار شهر نیز از بناهاي جمشيد تا تا میدا شد
که در چهارده سال پیش از این ساخته شده در موقع جنگ
الات ناریه ساخت تقریبا زار و صد و پنجاه میل (۱۱۵۰) از
بمبئي دور است و نیز در با نکلر Banglore جنوب عند وستان
یک موسسه علمي ساخت سه ملیون روپیه خرج آن شد
۴۷۶) مدرسه اثربان در اندري نزديک بمبلی مخصوص دستور
و موبد و دربد زاد كان است ادبیات ارستار پهلوي و علوم
د يكي کا ما
در آنها آمرختر میشود هر کدام از شا کردان
که در آینده از علمای بزرگ شوند و بتوانند خدمات از راه
معرفت و علم بقوم رسانند از در ملیون و نیم روپیه که
باني مدرسه وقفه این کار کرده است معیشت کردها
وقت را براي تحميل معاش تلف نخواهند کرد موسس این
بنا مهر با نجي پسر منوچهر است مدرسه این راد مرد
پاک نیت را نگارنده دیدم در پائيز کي ونظم و ترتیب
و حفظ الصحه و ورزش مثل يكي از مدارس اروپاي متمدن
است مخصوصا از دیدن شاگردان این مدرسه با کلا اي بلند
سفید که از روي حجار بهاي قدیم ایران برداشته اند
بسیار خورسند شدم اتردان یعنی پیشوای دین
در سال از تاسیس مدرسه میگذرد
كا ما
(مرید)
(۴۹) سرفیروز شاه منا یکی از لیدر های نامی هندوستان بود
چهار بار رئيس بلديه شهر بميني شد و يکي از ارکان مهم
بلدیه این شهر بود از پرتو گوشش چهل ساله فیروز شاه
که بمبلي صورت تمدنی گرفت اینک بهترین
گرد شکا های شهر باسم اراست در سیاست هندوستان
عنوان شهمي داشته است دربار رئیس کنگره هندوستان بود<noinclude><references/></noinclude>
7v5c0uftxz2tb1z72omjs3imypq0ewy
برگه:ایران شاه، تاریخچهٔ مهاجرت زرتشتیان به هندوستان.pdf/۹۸
104
61154
190389
2022-08-10T12:15:27Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>۵۷ دو دختریکه برای حفظ ناموس خود را از برج دارالفنون
پرت کردند یکی بچوبانو گودرز و دیگری فیروزه بانو
کامدین بوده است یکی بیست سال داشت و دیگری
۱۳ سال در سال ۱۸۹۱ میلادی در روز ۲۵ اوریل
این حادثه وقوع یافت.
MRS. BACHOOBAI A. GODREJ.
MRS. PIROJBAI S. KAMDIN.
Who to save their honor willingly throw themselves from
the Rajabai Tower on 25th April 1891.<noinclude><references/></noinclude>
0m2op3ayte8ofe68vpbzhnl8zz0uaou
برگه:ایران شاه، تاریخچهٔ مهاجرت زرتشتیان به هندوستان.pdf/۸
104
61155
190390
2022-08-10T12:17:55Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>تاریخ مهاجرت زرتشتیان بهندوستان
بنام هرمزد بخشنده و مهربان
چو با تخت منبر برابر شود همه نام بو بکر و عمر شود
تبه گردد این رنجهای دراز نشیبی دراز است پیش فراز
نه تخت و نه دبهیم بینی نه شهر ز اختر همه تازیان راست بهر(۱)
در سال چهاردهم هجرت سپاه ایران در قادسی از عربها شکست یافت
درفش کاوه بدست دشمن افتاد سپهبد رستم فرخ زاد بخاک و خون خفت
ستاره بخت ساسانیان روی بخموشی نهاد روزگار سیاه
ایران فرا رسید در شکست قادسی کلید پایتخت شاهنشهان بدست
سعد وقاص درآمد در این روز تیره کشور اردشیر بابکان
گزندی دید که هنوز هم از آن آسیب سر بلند نمود[ه] دو سال پس
از آن در بهار سال شانزدهم هجرت سردار عمر با شصت هزار عرب
هلهله كنان وارد پایتخت باشکوه تیسفون گردید در ایران مداین
در بارگاه نوشیروان بنام خلیفه خطبه خوانده دست تاراج بسوی
گنج و اندوخته چهارصد ساله ساسانیان گشودند در چند سال بعد
شکست فاحش ایرانیان و فتح الفتوح عربها در نهاوند سراسر
مملکت آباد و بزرگ ایران را میدان تاخت و تاز تازیان ساخت فاتح نهاوند نعمان بن مقرن فرمان خلیفه عمر بن خطاب را در دست
داشت که در تباه نمودن آئین ایران از هیچ گونه ستم خودداری
نکند.(۲) شاهنشاه جوان یزد گرد سوم آخرین بازمانده خسروپرویز
ده سال سرگشته گرد کشور پراکنده و پریشان خویش میگشت از کوشش فراوان خریش سود ندیده بامید یاری همسایگان بسوی مرو شتافت تا آنکه در سال بیست و نهم هجرت بدست آسیابانی
(۱) فردوسی در نامه سپهبد ایران رستم فرخ زاد از قادسیه ببر[ا]درش
(۲) مادام منانت پارسیان ص ه<noinclude><references/></noinclude>
s118o3okmhk506r1wqso26hpephlbto
190391
190390
2022-08-10T12:18:15Z
Shayan khalesi
24402
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>تاریخ مهاجرت زرتشتیان بهندوستان
بنام هرمزد بخشنده و مهربان
چو با تخت منبر برابر شود همه نام بو بکر و عمر شود
تبه گردد این رنجهای دراز نشیبی دراز است پیش فراز
نه تخت و نه دبهیم بینی نه شهر ز اختر همه تازیان راست بهر(۱)
در سال چهاردهم هجرت سپاه ایران در قادسی از عربها شکست یافت
درفش کاوه بدست دشمن افتاد سپهبد رستم فرخ زاد بخاک و خون خفت
ستاره بخت ساسانیان روی بخموشی نهاد روزگار سیاه
ایران فرا رسید در شکست قادسی کلید پایتخت شاهنشهان بدست
سعد وقاص درآمد در این روز تیره کشور اردشیر بابکان
گزندی دید که هنوز هم از آن آسیب سر بلند نمود[ه] دو سال پس
از آن در بهار سال شانزدهم هجرت سردار عمر با شصت هزار عرب
هلهله كنان وارد پایتخت باشکوه تیسفون گردید در ایران مداین
در بارگاه نوشیروان بنام خلیفه خطبه خوانده دست تاراج بسوی
گنج و اندوخته چهارصد ساله ساسانیان گشودند در چند سال بعد
شکست فاحش ایرانیان و فتح الفتوح عربها در نهاوند سراسر
مملکت آباد و بزرگ ایران را میدان تاخت و تاز تازیان ساخت فاتح نهاوند نعمان بن مقرن فرمان خلیفه عمر بن خطاب را در دست
داشت که در تباه نمودن آئین ایران از هیچ گونه ستم خودداری
نکند.(۲) شاهنشاه جوان یزد گرد سوم آخرین بازمانده خسروپرویز
ده سال سرگشته گرد کشور پراکنده و پریشان خویش میگشت از کوشش فراوان خریش سود ندیده بامید یاری همسایگان بسوی مرو شتافت تا آنکه در سال بیست و نهم هجرت بدست آسیابانی
(۱) فردوسی در نامه سپهبد ایران رستم فرخ زاد از قادسیه ببر[ا]درش
(۲) مادام منانت پارسیان ص ۵<noinclude><references/></noinclude>
rh4czrkfuzm3p6k3fka1h39vnhsby3r
برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۲۱
104
61156
190392
2022-08-10T12:31:16Z
Arash.z
13911
/* نمونهخوانیشده */ اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Arash.z" />{{خطکش}}{{سصم|اختلاط رباعیات خیام||۳۱۱}}{{خطکش}}</noinclude>شانزده تا هیجده بیت نوشته شده است»
«رسمالخطّ این نسخه بکلّی قدیمی است و هر کس که بسبک خطوط و املاهای
قدیمی آشنائی داشته باشد، با یک ملاحظه بقدمت این نسخه یقین میکند و مجال
هرگونه شبهه و تردید بر او بسته میشود»
«در قسمت رباعیات خیام، عنوان آن، چنین نوشته شده «من کلام عمر الخیامی
الّنیسابوری علیهالّرحمه» عدد رباعیاتی که در این مجموعه از خیام هست، دویست و
پنجاه و یک است که در طیّ ۲۱ ورق تحریر شده و چون جامع این بیاض در آخر
قسمت رباعیات خیام، صریحاً، نوشته است که «انتخاب اشعار حکیم عمر خیامی نیز
بپایان رسید» واضح میشود که او بیش از دویست و پنجاه و یک رباعی از حکیم
نیشابوری در دست داشته و از آن میان فقط این مقدار را برگزیده است و این خود
میرساند که در حدود هشتاد و هفت سال پس از فوت خیام عدد رباعیات منسوب باو
از این مقدارها، مسلّماً، متجاوز بوده است»
«امّا تاریخ کتابت نسخه، بشرحی که در آخر مجموعه؛ یعنی بعد از ختم منتخب
اشعار ازرقی آمده با تفصیلی که کاتب در خصوص آن نسخه نوشته، چنین است که
بعین املای قدیم نقل میشود:–
«چون آنج در صدر کتاب وعده داده بودیم از منتخبات شعرا بر سبیل اجمال
بتقدیم رسید کتاب را بر این اشعار استادالشعرا حکیم ازرقی هروی رحمهالله ختم
کنیم اگر طغیان قلمی یا خللی در عبارات یا در مفهوم یا سهوی در نظر آید معذور
باید داشت کی بر سبیل ارتجال در حال استعجال اتفاق تحریر افتاد ایزد سبحانه
و تعالی آنج مقتضاء ثبات و نظام و مستدعی حصول مرام بود ارزانی دارد انه اللطیف
المجیب در شهر رجب لسنة اربع و ستمائه العبد المذنب غیاثالدین محمد بن یوسف بن
علی عفاالله عنه بحق محمد وآله الطاهرین المعصومین»
استاد آرتر آربری در مقدمه چاپ این نسخه میگوید «یک نظر کافی بود که
بدانم تاریخ کتابت آن؛ یعنی سال ۶۰۴ درست است. رسمالخطّ آن واجد خصایص عصر<noinclude></noinclude>
2hz3l9drr6em6s5vuawo7vhzgc8mhqz
برگه:ایران شاه، تاریخچهٔ مهاجرت زرتشتیان به هندوستان.pdf/۹
104
61157
190393
2022-08-10T12:32:53Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>۲
کشته شد و چشم از تاج شهی بپوشید (۳) هرچند ایران پس از شاهنشاه ناکام از آن عرب بود اما ایرانیان تن بزیر بار ننگین
نتوانستند در داد در مدت بیشتر از صد سال در ایران زمین آتش
جنگ زبانه میکشید گروهی که نه ناب ستیزه خونین و نه یارای
پرداختن جزیه سنگین داشت برای نگهداری آئین کهن سر بکوه و بیابان نهاد در سالهای دراز کوههای خراسان پناگاه آوارگان
بود تا آنکه آن سامان نیز بچنګال دشمن درآمد بناچار فرار نموده
چندی در جزیر هرمز در خلیج فارس بسر بردند چون در آنجا هم دشمن امان نداد ایران وطن نیاكان خود را بدرود گفته رهسپار دیار هند شدند
در خصوص مهاجرت ایرانیان بهندوستان تاریخی از زمان قدیم دست نداریم مگر آنکه رسله مختصری در نظم فارسی نسبتة قدیم مشهور بقصه سنجان دارای داستان مهاجرت است
سراینده آن موسوم است به بهمن کیقباد پسر دستور هرمزدیار سنجانا(۴) از نوشته[ه]ای پارسیان چنین بر میآید که بهمن کیقباد
از خاندان معروف بسیار بزرگ و دانشمند بوده است
(۳) سال چهاردهم هجرت مطابق است با ۶۳۵ میلادی افتادن مداین بدست عربها در سال ۱۶ هجرت مطابق است با ۶۳۷ میلادی فتح نهاوند بقول پول هورن P. Horn در گرندیس جلد ۴ ص. ۵۳۳ در سال ۶۴۰ و یا ۶۴۱ و یا ۲۴۲ میلادی میباشد کشته شدن یزدگرد سرم در سال ۲۹ هجرت مطابق ۶۵١ میلادی است بقول نولدکه Noldeke در ترجمه تاریخ
طبری ص. ۴۳۵ یزدگرد سوم در ٦۵١ و با ۶۵۲ میلادی کشته شد
(۴) سنجان شهر کوچکی است در گجرات هندوستان الف در گجراتی مثل ی در عربی نسبی است سنجانا یعنی کسیکه منسوب بسنجان است مثل بغدادی و شیرازی بسا از پارسیان باسم شهر خود در گجرات، مشهور اند مانند واریاوا از واریاو انگلیسریا از انگلیسر دستور هرمزدیار سنجانا منسوب بسنجان گجرات است چنانچه قاضی ابوالحسن
علی بن حسن السنجانی کسیکه یاقوت از او در معجم البلدان اسم میبرد منسوب بسنجان مرو است پرتقالیها در اقامت خود در هندوستان بشهر مذکور Saint John اسم دادند.<noinclude><references/></noinclude>
e2llu3nqcjp38ht2c655fqf0r7ca81z
برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۲۲
104
61158
190394
2022-08-10T12:38:04Z
Arash.z
13911
/* نمونهخوانیشده */ اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Arash.z" />{{خطکش}}{{سصم|۳۱۲||خیام}}{{خطکش}}</noinclude>خود و صحّافیش نیز تقریباً متعلق بهمان زمان است. تاریخ کتابت بطور کامل و بحروف
نوشته شده؛ نه برقم و هیچ نشانهای از دست کاری ندارد»
خود نگارنده نیز، چاپ فتوگرافی آنرا دیده و بدقّت ملاحظه کرده در بیانات
مرحوم استاد اقبال راجع بمعرّفی آن نسخه فقط یک سهو یا اشتباه مختصری بنظر
میرسد؛ عبارت از اینکه تعداد رباعیات خیام مندرج در آن دویست و پنجاه و دوتاست:
نه دویست و پنجاه و یک و نکتهٔ دیگری که در این مورد باید ذکر شود اینست که
رسمالخطّ نسخهٔ مذکور سبکی از تعلیق است که در همان اوان کتابت آن معمول بوده
و طوری که اشخاص عاری از فنون خطّاطی تصوّر کرده و میکنند نسخ نیست و حتّی خواندن
آن برای کسانی که آشنای اسلوب تعلیق نباشند بدون استعانت از خطّ نسخ یا نستعلین
نسخ دیگر تا انداز مشکل است.
۳ – مجموعهٔ رائف، این مجموعه را آقای رائف یلکنجی از دوستان استاد
عبدالباقی کل پینارلی در اختیار مومی الیه گذاشته و استاد نامبرده هم، عکس دو صفحه
از آنرا که نه رباعی از خیام و دو رباعی از شیخ شهابالّدین سهروردی در آن دو صفحه
مندرج است و همچنین عکس صفحه آخر آن مجموعه را که شامل تاریخ کتابت آنست
در پایان ترجمه ترکی طربخانه چاپ کرده و تاریخ کتابت مجموعه در این صفحهٔ آخر
چنین نوشته شده «و قد فرغ من تحریره اضعف الّثقلین محمّد ابن ابوبکر ابن الحسین
یوم الّسبت ثامن شعبان سنة تسعین و ستّمائه» رسمالخط این سه صفحه هم سبکی از
خطّ تعلیق است که در دورهٔ کتابت معمول به بوده است.
۴ – نسخهٔ اساسی مجموعهٔ رزن، این نسخهٔ خشتی که بخط نستعلیق قدیمی
روی کاغذ خانبالیق نوشته شده، بر خلاف نسخ جدیده، بترتیب حروف هجا مرتّب نبوده
و تعلّق داشته است به بانو (کاترینا فناهایم) از خواتین محترم آلمانی که آنرا در
اختیار آقای دکتر فریدریخ رزن دانشمند معروف گذاشته و دکتر مشارالیه عکس
صفحههای اوّل و آخر و دو صفحه از اواسط آنرا در آخر مجموعه بچاپ رسانیده است.
رسمالخط نسخهٔ مذکور قدیمترین سبک خط نستعلیق و سطر آخر صفحه آخر آن<noinclude></noinclude>
fur9vhuv1lbx8oeendxf5f7vnx5a2c8
برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۲۳
104
61159
190395
2022-08-10T12:44:00Z
Arash.z
13911
/* نمونهخوانیشده */ اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Arash.z" />{{خطکش}}{{سصم|خیام و فلسفه||۳۱۳}}{{خطکش}}</noinclude>چنین است «تمّت الّرباعیات الخیام ۷۲۱»
۵ – نزهةالمجالس، مجموعهایست مشتمل بر چهار هزار رباعی از شعرای فارسی
زبان که بهفده باب تقسیم یافته و در هر باب رباعیاتی از اشخاص مختلف در موضوعی
خاصّ از قبیل مدح و ذمّ و دعا و وصال و فراق و غیره درج شده؛ که در برخی از این
ابواب رباعیهائی هم از خیام نقل گردیده و علاوه بر آن یکباب علیحدّه هم برباعاتیی
از خیام اختصاص داده شده و عنوان آن باب چنین است «در معانی حکیم عمر خیام»
و تاریخ تحریر آن ۷۳۱ هجری است این مجموعه را آقای (رمپیس<ref>Rempis</ref>) خاورشناس
آلمانی در یکی از کتابخانههای اسلامبول یافته و مرحوم فروغی عکس اوراق این
مجموعه را توسط شادروان حسین دانش از اسلامبول خواسته و آنچه را مربوط بخیام
است در مقدّمهٔ مجموعهای که از رباعیات خیام تدوین نموده، نقل کرده است.
۶ – مونسالاحرار فی دقائقالاشعار، مجموعهٔ منتخبات مفصلی است از اشعار
نزدیک بدویست تن از شعرای فارسی گوی از قدیم تا عصر مؤلّف آن که محمّد بن
بدر جاجرمی شاعر معروف میباشد. یک نسخه از آنرا که بخطّ خود مؤلّف و بتاریخ
ماه رمضان سال ۷۴۱ هجری قمری و متعلّق به آقای هاکپ کورکیان تاجر عتیقه فروش
ارمنی ایرانی ساکن نیویورک بوده، مرحوم میرزای قزوینی در پاریس دیده و
باجازهٔ صاحبش سه دوره عکس از روی آن برداشته؛ هر دورهای در دو مجلّد که یکی
از آن دورهها در کتابخانهٔ ملّی تهران و دیگری در کتابخانهٔ مجلس شورای ملّی ضبط
شده و سوّمی را خود میرزای قزوینی نگهداشته است. یک نسخه از مونسالاحرار
هم در کتابخانهٔ آقای حاجی حسینآقا ملک هست و نسخهٔ دیگری از آنرا نیز استاد
سعید نفیسی دارند.
۷ – جُنگی که آنرا استاد سعید نفیسی یافته و مشخصّاتش را در شمارهٔ نهّم از
دورهٔ اوّل مجلّهٔ (شرق) ضمن مقالهای که تحت عنوان «ملاحظاتی چند در باب بعضی
از اشعار فارسی امام عمر خیام» مرقوم داشته است. این جُنگ دو مجلّد بوده؛ جلد<noinclude>
{{خطکش-پانویس-کوچک}}</noinclude>
l2y56tmbrhq73ojc26xmmw0ybffc8nd
برگه:ایران شاه، تاریخچهٔ مهاجرت زرتشتیان به هندوستان.pdf/۳۶
104
61160
190396
2022-08-10T12:47:09Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>
عرب آمد و نام ما ننگ شد در آغوش تو جای ما تنگ شد
وطن مادر پاک و فرخنده پی بهارت گذشت و رسیداست دی
کنون روزگار جدائی رسید به بستان تو باد زم در وزید
خدا را تو ای کشتی تیز پر گذر کن از این آب آهسته تر
خدارا بما رحمی ای بادبان مكن مان چنین دور از آشیان
هم ایدون بما زار و شوریده بخت گرفتن ز وی دیده سخت است سخت
خدا را تو ای موج با ما بساز تو ای باد آوارگان را نواز
چرا آب دریا خروشد همی چو خون شهنشاه جو شد همی
تو ای آب این شور و آواز چیست ز چه کینه جوئی و خشمت ز کیست
اهورا تو ای کردگار سترگ فرستنده زرتهشت بزرگ
جز از تو نداریم کس دادرس ترا یاور خویش خوانیم و بس
در این ورطه مارا تو غمخوار باش زآسیب دریا نگهدار باش
هرآنکس که ما را چنین خوار کرد بدرد جدائی گرفتار کرد
مبیناد روز خوش اندر جهان هماره بدرد گران توامان
تو ای آب و ای باد و ای كوه و خاک ز ما گوی بدرود بر مام پاک
بگو نام نیک تو پاینده باد دل ما ز مهر تو تابنده باد
مرنج ار ز تو روی برتافتیم سوی کشور هند بشتافتیم
سپاس و درود تو داریم پاس ترا نیک خواهیم و!!! هرده شناس
بیاد تو یک شعله روشن کنیم بنام تو یک گوشه گلشن کنیم
زبان و روان و دل و خون و دین ز تو خواندا !!! پور ایران زمین
پور داود
کوه سر قله کوه - آبخوست و یا آبخست جزیره
مغستان جزیره هرمز - کولاک طوفان - آبخیز موج
غژمان خشمگین - پژمان افسرده - میغ ابر - نیا جد
جمع آن لیا كان اجداد - پیکار جنگ
رستم پسر فرخ اورمزد سپهبد ایران در قادسیه کشته شد
هرمزان سپهبد ایران پس از شکست شوشتر اسیر عربها شد او را
بمکه برده و در آنجا کشتند
نبیره دهل طبل - بهمنجنه عید بزرگی است در بهمن ماه
برزین اسم یکی از آتشهای مقدس است
زم سرما و زمستان - سترگ بزرگ<noinclude><references/></noinclude>
7z18gxwcsptr17jqmq1t4jnovuydcyr
190397
190396
2022-08-10T12:47:43Z
Shayan khalesi
24402
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>
عرب آمد و نام ما ننگ شد
در آغوش تو جای ما تنگ شد
وطن مادر پاک و فرخنده پی
بهارت گذشت و رسیداست دی
کنون روزگار جدائی رسید
به بستان تو باد زم در وزید
خدا را تو ای کشتی تیز پر گذر کن از این آب آهسته تر
خدارا بما رحمی ای بادبان مكن مان چنین دور از آشیان
هم ایدون بما زار و شوریده بخت گرفتن ز وی دیده سخت است سخت
خدا را تو ای موج با ما بساز تو ای باد آوارگان را نواز
چرا آب دریا خروشد همی چو خون شهنشاه جو شد همی
تو ای آب این شور و آواز چیست ز چه کینه جوئی و خشمت ز کیست
اهورا تو ای کردگار سترگ فرستنده زرتهشت بزرگ
جز از تو نداریم کس دادرس ترا یاور خویش خوانیم و بس
در این ورطه مارا تو غمخوار باش زآسیب دریا نگهدار باش
هرآنکس که ما را چنین خوار کرد بدرد جدائی گرفتار کرد
مبیناد روز خوش اندر جهان هماره بدرد گران توامان
تو ای آب و ای باد و ای كوه و خاک ز ما گوی بدرود بر مام پاک
بگو نام نیک تو پاینده باد دل ما ز مهر تو تابنده باد
مرنج ار ز تو روی برتافتیم سوی کشور هند بشتافتیم
سپاس و درود تو داریم پاس ترا نیک خواهیم و!!! هرده شناس
بیاد تو یک شعله روشن کنیم بنام تو یک گوشه گلشن کنیم
زبان و روان و دل و خون و دین ز تو خواندا !!! پور ایران زمین
پور داود
کوه سر قله کوه - آبخوست و یا آبخست جزیره
مغستان جزیره هرمز - کولاک طوفان - آبخیز موج
غژمان خشمگین - پژمان افسرده - میغ ابر - نیا جد
جمع آن لیا كان اجداد - پیکار جنگ
رستم پسر فرخ اورمزد سپهبد ایران در قادسیه کشته شد
هرمزان سپهبد ایران پس از شکست شوشتر اسیر عربها شد او را
بمکه برده و در آنجا کشتند
نبیره دهل طبل - بهمنجنه عید بزرگی است در بهمن ماه
برزین اسم یکی از آتشهای مقدس است
زم سرما و زمستان - سترگ بزرگ<noinclude><references/></noinclude>
db8l7ec8pubt5iwr4ys673epfn0tzjr
برگه:ایران شاه، تاریخچهٔ مهاجرت زرتشتیان به هندوستان.pdf/۳۵
104
61161
190398
2022-08-10T12:48:50Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانینشده */ صفحهای تازه حاوی «t شما از چه رو خاک پاک نیا سپردی بچنگال اہر پہنا ز پیکار ار شه گریزان شود دل لشکر از بیم ارزان شود د گر باره از خاک و خون سر برار نشاید که شر گردد از کار زار از این کرد و خون دید گان را بشوی زخاک نيا كان مبر آبروی بفرمای ناردنم و هرمزان برا نند از کش...» ایجاد کرد
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="1" user="Shayan khalesi" /></noinclude>t
شما از چه رو خاک پاک نیا
سپردی
بچنگال
اہر پہنا
ز پیکار ار شه گریزان شود دل لشکر از بیم ارزان شود
د گر باره از خاک و خون سر برار نشاید که شر گردد از کار زار
از این کرد و خون دید گان را بشوی زخاک نيا كان مبر آبروی
بفرمای ناردنم و هرمزان برا نند از کشورت نا زبان
درفش اندر آرند برپشت پیل د ایران بچوشند بر سان نیل
بيره بكوبند کرنا د مند سرا را ن چوشیرا ن بميدان جهند
دریغا نه یار و نه کشور بماند فر کنج و زر و خود و اسپر بماند
نه پیل و نه آن کا ویا نے درفش نه امپرید و شاه زرین کفش
شہنشاہ نا کام در مرز مرو
بر افتاده از پاي آزاده سرو
بیا سرد از جنگ و از رنج راع بپوشید چشم از کیانی کلاه
ز گرد و ز خون بر نهاد است تا ج ز خاک سیه ساخته تخت عاج
شده کشورش از عرب كسرها زهامون و دشت و ز گوه و دره
سران و بزرگان و فرزانگان
کشید * بز نخیر ا هر پینا ن
بجا نیست در در یک آتشکده نه ناهي ز بونچه رز مدل
هم
ان شعله ايزدي شد خورش نيايد سرودي زاوستا بگوش
اگر چه بر گشت کا نون تو فسرده است با آن دل و خون در
دل ما ز مهر ه درخشان بود چر برزین بیادت فروزان بود
نما يذه مان ریز ریز بهر تو خيز يم در رستخیز
بود تا تشت نام و
نشان بماند ز تو نام اندر جهان
بمانیم در مهر خود استوار
ر نماند و نه ماند
خلیفہ هم از این جهان بگذرد زمانه بسي رنگ رنگ آورد
سراید عرب را هم این پنج روز زري نام آرند با درد و سوز
جز این خاک و این کشور نامدار بكيني نماند كسي بايد ار
ز فردا چه نا ایم کا مروز بخت ز ما روي برتافت و بست رخت
کس از راز آینده آگاه نیست آنی اختر امروز همراه نیست
ندانیم فردا چه آید بپيش ارا چاره بخشند با زور ونیش
کنون روزگار نو وارون بود دل ما ز داغ تو پر خون بود
دریغا کہ از کرده اهر من
نشاید درین خاکدان زیستن
چه سازیم کز گردش روز کار ببايد همي رفت مان زین دیار
بجز رفتن از نزد تو چاره کو پناهي بها زار و آواره کر
ار
سکند
مبا زیم امیه در روز
نہ ہیتال ماند و نه رومي نسب
عرب
بس
*
کا
ر<noinclude><references/></noinclude>
dnwarcooa41s334y5ofhxlybqzbrkxh
برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۲۴
104
61162
190399
2022-08-10T12:50:18Z
Arash.z
13911
/* نمونهخوانیشده */ اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Arash.z" />{{خطکش}}{{سصم|۳۱۴||خیام}}{{خطکش}}</noinclude>اوّل بشمارهٔ ۹۰۱۱ در کتابخانهٔ مجلس شورای ملّی ایران ضبط و مؤلّف آن ابوالفضل
محمّد بن محمود بن علّی بن سدید بن احمد و تاریخ تحریرش ماه جمادیالاولی سال
۷۵۰ هجری قمری است و جلد دیگرش جزو کتابخانهٔ فاضل فقید آقا سیّد عبدالّرحیم
خلخالی بوده است.
۸ – تذکرهای که مرحوم دکتر غنی در کتابخانهٔ مجلس شورای ملّی پیدا
کرده و چنانکه شادروان فروغی در مقدّمهٔ مجموعهٔ خود نوشته مشتمل است بر منتخباتی
از اشعار سی نفر از شعرائی که همهٔ آنان مقدّم بر سدهٔ هشتم هجری قمری میباشند؛
از حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی تا شیخ مصلحالّدین سعدی شیرازی و از خواجه
حافظ شعری در آن وجود ندارد و خود کتاب هم کهنه است و از شیوهٔ خطّ معلوم است
که از سدهٔ هشتم متأخّر نیست.
۹ – نسخهٔ بودلین، این همان نسخهایست که پس از پیدا شدن، بتوسّط پرفسور
ا. ب. کاوئل ترجمه شده و اساس منظومهٔ معروف فیتزجرالد شاعر مشهور انگلیس قرار
گرفته است. این نسخه بخطّ نستعلیق از طرف شیخ محمود یربوداقی در شهر شیراز
بتاریخ ۸۶۵ هجری قمری نوشته شده و تا موقع پیدایش نسخهٔ دوبلین (متعلّق به
کتابخانهٔ مستر چستر پیتی) و نسخهٔ کتابخانهٔ کمبریج مجموعهٔ اصیلترین رباعیات
خیام بشمار میرفته است. این نسخه، در سال ۸۹۸ میلادی در لندن چاپ شده و مرحوم
میرزا محمّد علیخان تربیت آنرا از روی همان چاپ لندن در سال ۱۳۰۷ هجری
شمسی طبع و بانضمام تقویمی که برای همان سال تدوین کرده انتشار داده است.
این بود مشخصّات عمدهٔ نه فقره از مأخذهای ما و بقیّهٔ آنها که عبارتست از
مرصادالعباد و تاریخ جهانگشای جوینی و تاریخ وصّاف و تاریخ گزیده بقدر لزوم معروف
بوده و احتیاجی بمعرّفی مجدّد ما ندارند و مأخذهائی هم که مرحوم فروغی شصت و شش
رباعی از آنها در آورده و معیار تشخیص طرز فکر و سبک سخن خیام قرار داده و
یکصد و هفتاد و هشت رباعی مندرج در مجموعهٔ تدوینی خود را با مقایسه و تطبیق با
آنها انتخاب کرده، همه جزو آنها بوده و هیچیک خارج از آنها نیست.
{{ته}}<noinclude></noinclude>
7fe12cryd8o4n3snp92d0lvh6uovwyo
برگه:Naghoos.pdf/۱
104
61163
190400
2022-08-10T12:51:54Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>
نیما یوشیج
ناقوس<noinclude><references/></noinclude>
5t2ixz8lu10d0ccslqxfwv148ajbzka
برگه:Naghoos.pdf/۲
104
61164
190401
2022-08-10T12:52:05Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>ناقوس
نیما یوشیج<noinclude><references/></noinclude>
s8q9ywas76zok91h3jw9jh4x8xf48vo
برگه:Naghoos.pdf/۳
104
61165
190402
2022-08-10T12:52:23Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>
انتشارات مروارید
این کتاب در چاپخانه بیست و پنجم شهریور (شرکت سهامی افست) به طبع رسید<noinclude><references/></noinclude>
c6nds6fsjpozax3ih2r0689b025llph
برگه:Naghoos.pdf/۴
104
61166
190403
2022-08-10T12:52:57Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>انتشارات مروارید
چاپ اول، ۱۳۴۶
انتشارات مروارید و خانه کتاب
تهران، خیابان شاهرضا، روبروی دانشگاه، شماره ۱۹۴
کلیه حقوق برای صاحب اثر محفوظ است
این کتاب در چاپخانة بیست و پنجم شهریور (شرکت سهامی افست) به طبع رسید
تهران، ایران<noinclude><references/></noinclude>
bz7wtq3n9sxgs7uvglzo7vrz4ox9p8e
برگه:Naghoos.pdf/۵
104
61167
190404
2022-08-10T12:54:01Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>فهرست
ناقوس ... ۷
ناروایی به راه ... ۳۱
بخوان ای همسفر با من ... ۳۹
که می خندد؟ که گریان است ؟ ... ۴۷
او را صدا بزن ... ۵۳
روی جدارهای شکسته ... ۵۹
سوی شهر خاموش ... ۶۷
از این ره دور ... ۸۲<noinclude><references/></noinclude>
mma2wpqa8r5yqwtebiflnu2g2tz0kwk
برگه:Naghoos.pdf/۶
104
61168
190405
2022-08-10T12:54:47Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>بانگ بلند دلکش ناقوس
در خلوت سحر،
بشکافته ست خرمن خاکستر هوا
وز راه هر شکافته با زخمه های خود
دیوارهای سرد سحر را
هر لحظه می درد.
۹ / ناقوس<noinclude><references/></noinclude>
8sjjj6877rthemrjrt0emfr0f2lg992
برگه:Naghoos.pdf/۷
104
61169
190406
2022-08-10T12:56:02Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>مانند مرغ ابر
کاندر فضای خامش مردابهای دور
آزاد می پرد؛
او می پرد به هردم با نکته ای که در
طنين او بجاست،
پیچیده با طنینش در نکته ی دگر
کز آن طنین بپاست.
'''دینگ دانگ'''... چه صداست
ناقوس!
کی مرده؟ کی بجاست؟
بس وقت شد چو سایه که بر آب
وز او هزار حادثه بگسست
وین خفته برنکرد سر از خواب.
لیکن کنون بگو که چه افتاد
کز خفتگان یکی نه بخواب است؟
بازارهای گرم مسلمان
۱۰ / ناقوس<noinclude><references/></noinclude>
6laj6yj18rsfu4ewbkwi3436a0xaugz
190412
190406
2022-08-10T13:02:35Z
Shayan khalesi
24402
اصلاح نویسههای عربی
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>مانند مرغ ابر
کاندر فضای خامش مردابهای دور
آزاد می پرد؛
او می پرد به هردم با نکته ای که در
طنین او بجاست،
پیچیده با طنینش در نکته ی دگر
کز آن طنین بپاست.
'''دینگ دانگ'''... چه صداست
ناقوس!
کی مرده؟ کی بجاست؟
بس وقت شد چو سایه که بر آب
وز او هزار حادثه بگسست
وین خفته برنکرد سر از خواب.
لیکن کنون بگو که چه افتاد
کز خفتگان یکی نه بخواب است؟
بازارهای گرم مسلمان
۱۰ / ناقوس<noinclude><references/></noinclude>
lp72irmtcwnjyzzojct0nh8ixxf3d5n
برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۲۵
104
61170
190407
2022-08-10T12:56:20Z
Arash.z
13911
/* نمونهخوانیشده */ اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Arash.z" />{{خطکش}}{{سصم|اختلات رباعیات خیام||۳۱۵}}{{خطکش}}</noinclude>برخی از دانشمندان در قدمت و اعتبار نسخههای برلن و دوبلین و کمبریج تا
اندازهای شبهه و تردید نمودهاند و رسمالخطّ آنها را دلیل شک و شبههٔ خود قراردادهاند
و این شبهه را در نسخهٔ برلن که خطّ آن نستعلیق است قویتر شمردهاند و خود
دکتر رزن اوّلین کسی است که این تردید را اظهار کرده و در مقدّمه خویش پس از
ذکر مشخّصات و دلائل قدمت آن مینویسد «ولی بواسطه استعمال خطّ نستعلیق قبول
تاریخ ۷۲۱ نزدیک بمحال است و تاکنون کتابی که در اوائل قرن هشتم بخطّ نستعلیق
نوشته شده باشد بنظر نگارنده نرسیده، گذشته از این کاغذ و مرکّبی که برای جدولبندی
استعمال شده است تاریخ جدیدی را نشان میدهد» و در جای دیگر پاک و تمیز
ماندن آنرا بر ایرادهای مذکور افزوده میگوید «ولی خطّ نستعلیق و خوب ماندن
کتاب این تاریخ را مشکوک میکند» ولیکن هیچیک از ایرادات بر قدمت آن نسخه
وارد نیست، چه آنکه همان تفاوت کاغذ و مرکّب متن از مرکّب جدولها و کاغذ حاشیه
دلیل بارز و قاطع آنست که متن نسخه بسیار قدیمتر بوده و جدولها و اطراف کاغذ
قدیمی بعلت کهنگی و فرسودگی از بین رفته و ناچار در صحّافی بعدی با مرکّب
و کاغذ تازهتری ترمیم شده است و خود دکتر رزن در همان مقدمه نوشته است که «علّت
خوب ماندن کتاب اینست که شاید تقریباً دویست سال قبل از این بریده شده و کنارههای
کهنهٔ آن از میان رفته است. احتمال میرود برای اینکه کتاب را در یک جلد لاکی
قرار دهند این کار را کرده باشند و یکی از مالکین کتاب آنرا با نقّاشیها و تصاویر
چوگانبازی و عیش که در اوّل و آخر کتاب دیده میشود، مزّین کرده، یکی از تصاویر
هم ناتمام مانده است. علاوه بر اینها، در میان متن تصویریست که جای یک رباعی رسم
شده، این تصویر را بمناسبت مضمون شعر قبل از آن در جای رباعی پاک شده نقّاشی
کرده و برای اینکه از میان نرود مصراع اوّل آنرا در حاشیه نوشتهاند که اینست:
«گل گفت که من یوسف مصر چمنم». عکس همین صفحه هم جزو چهار صفحهایست
که عکس آنها در آخر مجموعه، چاپ شده و معلوم است که همهٔ این کارها (یعنی ترمیم
حواشی و تجدید جداول و اضافه کردن تصویرها و غیره) بعداً صورت گرفته و متن نسخه<noinclude></noinclude>
che4wsm8fwd9o33uui9la8nsp0m3gt0
برگه:Naghoos.pdf/۸
104
61171
190408
2022-08-10T12:58:15Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>آیا شده ست سرد؟
یا کومه ی محقر دهقان
گشته ست پر ز درد؟
یا از فراز قصرش با خون ما عجين
فربه تنی فتاده جهانخواره بر زمین؟
بام و سرای گرجی آیا
شد طعمه ی زبانه ی آتش؟
یا سوی شهر ما
دارد گذار دشمن سرکش؟
یا زین شب محيل
(کز اوست هول
گریان به راه رفته شتابان)
صبحی ست خنده بسته به لب؟ - یا شبی ست کاوست
رو در گریز از در صبحی
در راه این دراز بیابان؟
'''دینگ دانگ'''... چه خبر؟
11 | ناقوس<noinclude><references/></noinclude>
puk264abhky9gnez8f5kmzitixjkwjt
190411
190408
2022-08-10T13:02:30Z
Shayan khalesi
24402
اصلاح نویسههای عربی
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>آیا شده ست سرد؟
یا کومه ی محقر دهقان
گشته ست پر ز درد؟
یا از فراز قصرش با خون ما عجین
فربه تنی فتاده جهانخواره بر زمین؟
بام و سرای گرجی آیا
شد طعمه ی زبانه ی آتش؟
یا سوی شهر ما
دارد گذار دشمن سرکش؟
یا زین شب محیل
(کز اوست هول
گریان به راه رفته شتابان)
صبحی ست خنده بسته به لب؟ - یا شبی ست کاوست
رو در گریز از در صبحی
در راه این دراز بیابان؟
'''دینگ دانگ'''... چه خبر؟
11 | ناقوس<noinclude><references/></noinclude>
n3wpqj29xnq1mfhak592ix9b8pq8vnh
برگه:Naghoos.pdf/۹
104
61172
190409
2022-08-10T12:59:35Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>کی می کند گذر؟
از شمع كاو بسوخت به دهلیز
آیا کدام مرد حرامی
گشته ست بهره ور؟
حرف از کدام سوگ و کدامین عروسی است؟
ناقوس !
کی شاد مانده، که مأیوس؟
ناقوس دلنواز
جا برده گرم در دل سرد سحر به ناز
آوای او به هر طرفی راه می برد
سوی هر آن فراز که دانی،
اندر هر آن نشیب که خوانی،
در رخنه های تیره ی ویرانه های ما،
در چشمه های روشنی خانه های ما،
در هر کجا که مرده به داغی ست،
یا دل فسرده مانده چراغی ست،
۱۲ | ناقوس<noinclude><references/></noinclude>
0v4d5uzaxcl32fhw6usy5rii38x2ttt
190410
190409
2022-08-10T13:02:26Z
Shayan khalesi
24402
اصلاح نویسههای عربی
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>کی می کند گذر؟
از شمع کاو بسوخت به دهلیز
آیا کدام مرد حرامی
گشته ست بهره ور؟
حرف از کدام سوگ و کدامین عروسی است؟
ناقوس !
کی شاد مانده، که مأیوس؟
ناقوس دلنواز
جا برده گرم در دل سرد سحر به ناز
آوای او به هر طرفی راه می برد
سوی هر آن فراز که دانی،
اندر هر آن نشیب که خوانی،
در رخنه های تیره ی ویرانه های ما،
در چشمه های روشنی خانه های ما،
در هر کجا که مرده به داغی ست،
یا دل فسرده مانده چراغی ست،
۱۲ | ناقوس<noinclude><references/></noinclude>
58m0r42dcv8z5eimx9in3fxdwrne159
برگه:Naghoos.pdf/۱۰
104
61173
190413
2022-08-10T13:06:02Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */ اصلاح نویسههای عربی
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>تأثیر می کند.
او روز و روزگار بهی را
(گمگشته د در سرشت شبی سرد)
نفسیر می کند.
وز هر رگش ز هوش برفته
هر نغمه کان بدر آید،
با لذت از زمانی شادی پرورد
آن نغمه می سراید .
او با نوای گرمش دارد
حرفی که می دهد همه را با همه نشان.
تا با هم آورد
دل های خسته را،
دل برده است از همه مردم کشان کشان.
او در نهاد آنان
جان می دمد به قوت جان نوای خود؛
خبر ننمایند،
بر یأس بی ثمر نفزایند،
در تارو پود بافته ی خلق میدود.
۱۳ | ناقوس<noinclude><references/></noinclude>
ibaw47m7a93p5ou6kgs3fewq0q1a82f
برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۲۶
104
61174
190414
2022-08-10T13:06:45Z
Arash.z
13911
/* نمونهخوانیشده */ اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Arash.z" />{{خطکش}}{{سصم|۳۱۶||خیام}}{{خطکش}}</noinclude>خیلی قدیمیتر از آنها بوده است.
و أاما خطّ نستعلیق، گرچه قبلةالکتاب سلطانعلی مشهدی از اساتید درجهٔ اوّل
این خط که در سدهٔ دهم هجری قمری میزیسته، در منظومهٔ خود موسوم به (سراطالّسطور)
گفته است:
{{شعر}}{{ب|«نسخ تعلیق گر خفّی و جلی است؛|واضع الأصل خواجه میرعلی است»}}{{پایان شعر}}
و میرعلی تبریزی معروف بواضع معاصر با شیخ کمالالدین مسعود خجندی بوده
و در سدهٔ هشتم هجری زیسته؛ چنانکه خود سلطانعلی مشهدی در همان سراطالّسطور
میگوید:
{{شعر}}{{ب|«بد معاصر بمجمعالافضال؛|شیخ شیرین مقال شیخ کمال،}}
{{ب|آنکه شعرش چو میوههای خجند|هست شیرینتر از نبات و ز قند»}}{{پایان شعر}}
ولی حقیقت امر اینست که خطّ نستعلیق، چنانکه از اسمش پیداست، از دو
خطّ نسخ و تعلیق بتدریج و بر اثر تجارب و تمرینهای سایر اساتید فنّ مدتها قبل از
مداخلهٔ میرعلی واضع بوجود آمده و در حال تکامل بوده و بالاخره، میر مشارالیه
مفردات آنرا وضع کرده<ref>مفردات، در اصطلاح خطاطان الفاظی را گویند که از ترکیب هر حرفی با دیگری بوجود
میآید؛ مانند (با، بب، بج، بد، بر– تا آخر) و معمولا باید هر مبتدی با مشق و فراگرفتن
آنها شروع بآموختن هنر خطاطی بنماید.</ref> و بدین سبب هم بعنوان (واضع) معروف گردیده است؛
منتها آنکه قبل از میرعلی دارای قواعدی که او تعیین کرده نبوده و آنرا هر کس
بشیوهای مطابق سلیقهٔ خود و باصطلاح خطّاطان بسبک (من در آورده) خویش و
مانند اشخاصی که بدون تعلیم و ارشاد استاد مشق و ممارست کرده و خطّ خود را پخته
و جاافتاده میسازند، مینوشته است. و اینکه خود دکتر رزن در مقدمهٔ مجموعهٔ
برلن میگوید: «شیوهٔ خط پخته و یکسان بودن آن حکماً جدید نیست و بنظر میرسد
که کتاب بر دورهٔ خوشنویسی نستعلیق مقدم باشد» کاملاً صحیح بوده و از عکس چهار
صفحهای که در آخر مجموعهٔ برلن چاپ شده پیداست که شیوهٔ خط آن نسخه مقدم<noinclude>
{{خطکش-پانویس-کوچک}}</noinclude>
kln0mij295rootdzj7urix90rmrjjnx
190417
190414
2022-08-10T13:14:58Z
Arash.z
13911
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Arash.z" />{{خطکش}}{{سصم|۳۱۶||خیام}}{{خطکش}}</noinclude>خیلی قدیمیتر از آنها بوده است.
و اما خطّ نستعلیق، گرچه قبلةالکتاب سلطانعلی مشهدی از اساتید درجهٔ اوّل
این خط که در سدهٔ دهم هجری قمری میزیسته، در منظومهٔ خود موسوم به (سراطالّسطور)
گفته است:
{{شعر}}{{ب|«نسخ تعلیق گر خفّی و جلی است؛|واضع الأصل خواجه میرعلی است»}}{{پایان شعر}}
و میرعلی تبریزی معروف بواضع معاصر با شیخ کمالالدین مسعود خجندی بوده
و در سدهٔ هشتم هجری زیسته؛ چنانکه خود سلطانعلی مشهدی در همان سراطالّسطور
میگوید:
{{شعر}}{{ب|«بد معاصر بمجمعالافضال؛|شیخ شیرین مقال شیخ کمال،}}
{{ب|آنکه شعرش چو میوههای خجند|هست شیرینتر از نبات و ز قند»}}{{پایان شعر}}
ولی حقیقت امر اینست که خطّ نستعلیق، چنانکه از اسمش پیداست، از دو
خطّ نسخ و تعلیق بتدریج و بر اثر تجارب و تمرینهای سایر اساتید فنّ مدتها قبل از
مداخلهٔ میرعلی واضع بوجود آمده و در حال تکامل بوده و بالاخره، میر مشارالیه
مفردات آنرا وضع کرده<ref>مفردات، در اصطلاح خطاطان الفاظی را گویند که از ترکیب هر حرفی با دیگری بوجود
میآید؛ مانند (با، بب، بج، بد، بر– تا آخر) و معمولا باید هر مبتدی با مشق و فراگرفتن
آنها شروع بآموختن هنر خطاطی بنماید.</ref> و بدین سبب هم بعنوان (واضع) معروف گردیده است؛
منتها آنکه قبل از میرعلی دارای قواعدی که او تعیین کرده نبوده و آنرا هر کس
بشیوهای مطابق سلیقهٔ خود و باصطلاح خطّاطان بسبک (من در آورده) خویش و
مانند اشخاصی که بدون تعلیم و ارشاد استاد مشق و ممارست کرده و خطّ خود را پخته
و جاافتاده میسازند، مینوشته است. و اینکه خود دکتر رزن در مقدمهٔ مجموعهٔ
برلن میگوید: «شیوهٔ خط پخته و یکسان بودن آن حکماً جدید نیست و بنظر میرسد
که کتاب بر دورهٔ خوشنویسی نستعلیق مقدم باشد» کاملاً صحیح بوده و از عکس چهار
صفحهای که در آخر مجموعهٔ برلن چاپ شده پیداست که شیوهٔ خط آن نسخه مقدم<noinclude>
{{خطکش-پانویس-کوچک}}</noinclude>
9q5ql5ix57oyuew0gxoh9fmc1q48lyk
برگه:Naghoos.pdf/۱۱
104
61175
190415
2022-08-10T13:07:16Z
Shayan khalesi
24402
/* نمونهخوانیشده */ اصلاح نویسههای عربی
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Shayan khalesi" /></noinclude>با هر نوای نغزش رازی نهفته را
تعبیر می کند
از هر نواش
این نکته گشته فاش
کاین کهنه دستگاه
تغییر می کند.
'''دینگ دانگ'''... دمیدم
راهی به زندگی ست
از مطلع وجود
تا مطرح عدم
گر زانکه همچو آتش خندد موافقی،
ور زانکه گور سرد نماید معاندی-
از نطفه ی بیا شده ره باز میشود،
از او حکایت دگر آغاز میشود.
از او به لغزش است جدار سبک نهاد
از او به گردش است همه چیز.
۱۴ / ناقوس<noinclude><references/></noinclude>
smtpowkym3ot3jguop4p1qgavako9zu
برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۲۷
104
61176
190416
2022-08-10T13:14:16Z
Arash.z
13911
/* نمونهخوانیشده */ اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Arash.z" />{{خطکش}}{{سصم|اختلاط رباعیات خیام||۳۱۷}}{{خطکش}}</noinclude>بر سبکی است که این خط پس از وضع قواعد میرعلی تبریزی پیدا کرده است و همچنین
استعمال حرفهای (ب) و (ج) بجای (پ) و (چ) که خود دکتر رزن نیز متذکّر شده،
دلیل دیگری برای اثبات قدمت آن نسخه بوده و همهٔ اینها، بررویهمرفته، صحّت
تاریخ ۷۲۱ را که در آخر آن نوشته شده تأیید و تقویت مینماید.
راجع به نسخههای دوبلین و کمبریج حتّی چنان ایراداتی هم نشده و آنچه
شنیده شده فقط اینست که گویا بعضی از خاورشناسان گفتهاند که «خطّ این نسخهها
مجعول و تقلیدی بنظر میرسد؛ در صورتی که جعل و تقلید خطّی بقدر محدود؛ یعنی بمقدار
یکی دو سطر و منتها یکی دو صفحه، مثلا، شاید امکانپذیر باشد؛ امّا در سراسر یک کتاب
مفصّلی مانند نسخهٔ کمبریج که تنها پانصد و چهار بیت از آن در چهل و پنج صفحه
فقط برباعیات خیام اختصاص داده شده؛ آنهم با یک سبک پخته و یک نسفی که در آنها
مشهود است، خارج از حیّز امکان میباشد. ارباب فن و خبرت بخوبی میدانند که تا
کسی با استعداد کافی و ممارست دائم سالها مشق و تمرین نکند ممکن نیست که خطّ
خاصّ و متروکی را بدان درجه از پختگی و کمال برساند که سطر آخرش با اوّل آن
اندک تفاوتی نداشته باشد. با این مقدّمات، نمیتوان هیچکدام از نسخههای برلن و
دوبلین و کمبریج را از درجهٔ اعتبار ساقط کرد یا تردیدی در صحّت و قدمت تاریخ آنها
نمود. در هر حال، بر اثر جمعآوری رباعیاتی که در مأخذهای چهارده گانهٔ مذکور
بنام خیام ضبط شده، این مجموعهٔ ما جمعاً، دارای پانصد و نود و سه رباعی گردیده
است و عجالةً؛ یعنی تا وقتی که نسخهای بخطّ خود خیام که احتمال وجود آن بسیار
بعید است و یا نسخههائی که در عصر او یا نزدیکتر بدان تدوین شده باشد، بدست
نیامده، جامعترین و موثّقترین مجموعهای از رباعیات خیام بنظر میرسد که تاکنون
جمعآوری شده است. علاوه بر این جامعیّت و اعتبار، دارای این مزیّت نیز میباشد
که هر کس این مجموعه را داشته باشد مثل آنست که همهٔ آن مأخذهای چهارده گانه
را در اختیار دارد؛ چه آنکه ما شمارهٔ هر کدام از آنها را با علامت مخصوصش و<noinclude></noinclude>
o0md19794evbf0k6skv1vl09xbsbg23
برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۲۸
104
61177
190418
2022-08-10T13:16:41Z
Arash.z
13911
/* نمونهخوانیشده */ اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام
proofread-page
text/x-wiki
<noinclude><pagequality level="3" user="Arash.z" />{{خطکش}}{{سصم|۳۱۸||خیام}}{{خطکش}}</noinclude>اختلافاتی که داشتهاند، در بالا و پائین هر رباعی معلوم و معیّن کردهایم و بدین ترتیب
هر کس بخواهد میتواند که هر یک از آنها را بطور جداگانه در تحت نظر قرار بدهد.
اینک بیاری خدا، شروع میکنیم به نگارش رباعیاتی که بشرح نگاشته در بالا جمعآوری
و ترتیب داده شده است.
{{ته}}<noinclude></noinclude>
tkg6ioxz9dj6tyb4pekyzw40mah1px5
نادره ایام حکیم عمر خیام/اختلاط رباعیات خیام
0
61178
190419
2022-08-10T13:25:26Z
Arash.z
13911
صفحهای تازه حاوی «{{سرصفحه | عنوان = [[../|نادره ایام حکیم عمر خیام و رباعیات او]] | مؤلف = اسماعیل یکانی | قسمت = اختلاط رباعیات خیام | قبلی = [[../آرامگاه خیام|آرامگاه خیام]] | بعدی = [[../رباعیات خیام|رباعیات خیام]] }} <pages index="NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf" from=313 to=328/> {{خطکش-پانویس-کوچک|columns=2}}» ایجاد کرد
wikitext
text/x-wiki
{{سرصفحه
| عنوان = [[../|نادره ایام حکیم عمر خیام و رباعیات او]]
| مؤلف = اسماعیل یکانی
| قسمت = اختلاط رباعیات خیام
| قبلی = [[../آرامگاه خیام|آرامگاه خیام]]
| بعدی = [[../رباعیات خیام|رباعیات خیام]]
}}
<pages index="NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf" from=313 to=328/>
{{خطکش-پانویس-کوچک|columns=2}}
d2g0xbef571e0mtxedydqsuucv0myth